اغلب پژوهشگران قالی ایران، ساختار طراحی قالی پازیریک را برداشتی از طرح فردوسها یا باغهای بهشتی آیینهای کهن ایرانی ازجمله زرتشتی میدانند و آن را الگویی نخستین برای طرحهای گلستان، باغی، خشتی و حتی لچک ترنج میدانند. این باغها آرزوهای آمیخته با آیین و فرهنگ مردمان این سرزمین را به تصویر میکشند. «تأثیر باغ و محیط آن احساس هدفمند بودن و رسیدن به مقصد را در انسان تداعی میکنند فردوس چنانچه از معنی لغوی آن برمیآید باغی است محصور با چند حصار پشت سرهم که یک حصار آن از همه بلندتر و پهنتر است بهطوریکه اهریمن نتواند به آن راه پیدا کند. اهمیت این فردوسها و مراقبت دائم از آنها در دوره هخامنشیان بهاندازهای بود که گزنفون به نقل از سقراط مینویسد: «در کلیه مناطقی که شاه اقامت میکرد یا به بازدید از آنها میپرداخت مراقب بود پردیس چنانکه خود مینامد باشد… او بیشتر اوقاتِ خود را بهجز در مواقعی که فصل مانع میشد در آنجا میگذراند. شاهان هخامنشی این باغها را از شاهان پیشین آشوری و عیلامی تقلید کرده بودند».

بررسی طرح کلی قالی پازیریک
با کنار هم گذاشتن ویژگیهای توصیفشده از فردوسها با ساختار طراحی قالی پازیریک نتایج مهمی از مفاهیم نمادین این ساختار به دست میآید. وجود حاشیههای مکرر با حاشیه پهن وسط در قالی پازیریک یادآور دیوارهای چندگانه فردوسها، تقسیم فضای مرکزی یا همان متن قالی به فضاهای کوچکتر مربع شکل و منظم یادآور باغچههای منظم و هندسی فردوسها، وقار و شکوه نقشمایههای انسانی، گیاهی و نمادین قالی منعکسکننده صلح و آرامش موجود در باغهای فردوس از آن جملهاند.
الگوها و نگارههای ایرانی منقوش بر فرش پازیریک، نمودی خلاق از پدیدآوری باغ آسمانی در بستر زمینی است. همنشینی رنگها و نگارهها در ترکیبی بدیع، پازیریک را صاحب ساختاری متعادل نموده است که در آن جلوههایی از باغ با حس نظم عیان است. چنین برداشتی از ساختار طراحی و نقشپردازی قالی پازیریک پیوند و انسجام لازم برای تفسیر و تبیین چرایی گزینش تعداد محدودی نقش از میان گستره وسیع نقوش تزیینی ایران دوره هخامنشی و چیدمان آنها در ترکیبی خاص را برقرار ساخته است.